اقتصاد سبز چیست و ۵ اصل اساسی آن کدامند؟

 

اقتصاد سبز

 

اقتصادی که موجب تعامل اقتصادی بین انسان و طبیعت می شود، اقتصاد سبز نام دارد. این نوع اقصاد یک رویکرد جامع و کل نگر است که به همان اندازه که به عملکرد خود اقتصاد توجه می کند، به منابع طبیعی که اقتصاد را تقویت می کنند نیز توجه زیادی نشان می دهد. به اعتقاد مجمع فعالان زیست میحطی کشور حفاظت از محیط زیست به هیچ وجه به معنای نگهبانی از منابع طبیعی و عدم بهره برداری از آنها نبوده و نیست.

به طور گسترده، طرفداران این شاخه از اقتصاد، نگران سلامتی محیط طبیعی هستند و معتقدند که باید اقدامات لازم برای محافظت از طبیعت و تشویق همیاری مثبت انسان در این راستا انجام شود. اقتصاددانان سبز با این استدلال که محیط زیست نقش اساسی در اقتصاد ایفا می کند، از آن دفاع می کنند. به اعتقاد آنها سلامت هر اقتصاد خوب اساساً با توجه کردن به سلامت محیطی تعیین می شود. برای آشنایی بیشتر با این نوع اقتصاد در این مقاله با ما همراه باشید.

اقتصاد سبز چیست؟

اقتصاد سبز (به انگلیسی: Green Economy) یا اقتصاد دوستدار و سازگار با محیط زیست روشی برای اقتصاد است که از تعامل هماهنگ بین انسان و طبیعت حمایت می کند و تلاش می کند نیازهای هر دو را همزمان برآورده سازد.
اصطلاح اقتصاد دوستدار و سازگار با محیط زیست یک اصطلاح گسترده ای است که اقتصاد را به عنوان جزوی از محیطی که در آن مستقر است تلقی می کند. برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد (UNEP) اقتصاد دوستدار و سازگار با محیط زیست را به عنوان اقتصادی کم کربن، کارآمد و مفید از لحاظ منابع و فراگیر از لحاظ اجتماعی تعریف می کند. مفهوم اقتصاد دوستدار و سازگار با محیط زیست جایگزین توسعه پایدار نیست بلکه توجه و تمرکز جدیدی را در اقتصاد، سرمایه گذاری، زیرساخت ها، اشتغال و پیامدهای مثبت اجتماعی و زیست محیطی در سراسر جهان ایجاد می کند.
در یک اقتصاد سبز رشد اشتغال و درآمد توسط سرمایه گذاری های دولتی و خصوصی به سمت فعالیت های اقتصادی، زیرساخت ها و دارایی هایی می رود که باعث کاهش انتشار کربن و آلودگی، افزایش انرژی و بهره وری منابع و جلوگیری از از بین رفتن تنوع زیستی می شوند.

اقتصاد دوستدار و سازگار با محیط زیست باید از طریق اختصاص بودجه های هدفمند، اصلاح سیاست ها، تدوین مقررات ویژه و تغییر در امور مالیاتی یک کشور، حمایت و پشتیبانی شوند.

برنامه محیط زیست سازمان ملل مسیری را توسعه می دهد که منابع طبیعی را به عنوان یک سرمایه اقتصادی مهم و جزوی از منافع عمومی می شناسد، به ویژه برای افراد فقیر که وضعیت معیشت آنها به طبیعت وابسته است.
تئوری های اقتصادی سبز طیف گسترده ای از ایده ها را شامل می شود که همه با روابط به هم پیوسته بین مردم و محیط زیست سر و کار دارند. اقتصاددانان سبز ادعا می کنند که اساس همه تصمیمات اقتصادی باید به نوعی با اکوسیستم گره خورده باشد چون سرمایه طبیعی و خدمات زیست محیطی برای همیشه پایدار نبوده و دارای ارزش اقتصادی بالایی می باشند.

رابطه مردم و محیط زیست در اقتصاد سبز

ارتباط محیط زیست و رفاه مردم در اقتصاد سازگار با محیط زیست

اقتصاد فراگیر سبز اقتصادی است که رفاه و بهزیستی انسان را بهبود می بخشد و ضمن کاهش خطرات و تهدیدات زیست محیطی، برابری اجتماعی ایجاد می کند. می توان مدل اقتصادی غالب امروز که نابرابری را تشدید می کند، باعث کمبود منابع و ایجاد تهدیدات گسترده ای برای محیط زیست و سلامت انسان می شود را با اقتصاد سبز جایگزین کرد.
در طول یک دهه گذشته، اقتصاد دوستدار و سازگار با محیط زیست برای بسیاری از دولت ها به عنوان یک اولویت استراتژیک مطرح شده است. این کشورها می توانند با تبدیل اقتصاد خود به محرک های پایداری، بر چالش های اساسی قرن بیست و یکم (از شهرنشینی و کمبود منابع گرفته تا تغییرات آب و هوایی و نوسانات اقتصادی) غلبه کنند.
در سال ۲۰۰۸، سازمان ملل متحد طرح اقتصادی سبز (GEI) را به منظور ایجاد انگیزه در سیاست گذاران برای حمایت از سرمایه گذاری های زیست محیطی آغاز کرد. اقتصادی که از انرژی تجدید پذیر استفاده می کند جذاب است، اما منتقدان ادعا می کنند که تلاش های اقتصاد سبز برای مجزا کردن رشد اقتصادی از تخریب محیط زیست، در بیشتر اوقات ناموفق بوده و بیشترین رشد اقتصادی از فناوری ها و منابع انرژی غیر تجدیدپذیر حاصل شده است. یکی دیگر از انتقادات مربوط به این اقتصاد این است که این اقتصاد با یک رویکرد تکنولوژیک، به راه حل ها توجه دارد و به تبع آن، بازار آن تحت کنترل شرکت هایی است که به این فناوری دسترسی دارند.

تفاوت اقتصاد سبز و اقتصاد بوم شناسی در چیست؟

اقتصاد بوم شناسی یا اقتصاد اکولوژیک، به بهبود و گسترش یک تئوری اقتصادی برای ادغام سیستم های طبیعی زمین با ارزش ها و سلامت و رفاه انسان می پردازد. از جهات مختلف اقتصاد بوم شناسی با اقتصاد دوستدار و سازگار با محیط زیست یا سبز ارتباط نزدیکی دارد، به گونه ای که منابع طبیعی را دارای ارزش اقتصادی قابل اندازه گیری می داند و بر پایداری و عدالت توجه و تمرکز دارد. اما وقتی صحبت از کاربرد این ایده ها می شود، طرفداران اقتصاد دوستدار و سازگار با محیط زیست بیشتر مورد توجه سیاستمداران قرار می گیرند.
اقتصاددانان سبز از یک نوع سیستم حسابداری حمایت و استفاده می کنند که در آن دولت ها، صنایع، اشخاص حقیقی و… وقتی به دارایی های طبیعی آسیب می رسانند یا از آن غفلت می کنند، در قبال خسارت وارده شان مسئول بوده و هزینه آن را تقبل می کنند.

5 اصل اقتصاد سبز

توضیح مختصری از ۵ اصل اقتصاد سبز

۵ اصل اقتصاد سبز کدامند؟

۱- اصل رفاه و خوشبختی

اقتصاد سبز به همه مردم امکان خلق و لذت بردن از موفقیت و کامیابی را می دهد.

  • این اقتصاد مردم محور است. هدف آن ایجاد توسعه واقعی و مشترک است.
  • بر رشد ثروت که از رفاه و بهزیستی حمایت و پشتیبانی می کند، توجه و تمرکز دارد. این ثروت صرفاً مالی نیست، بلکه سرمایه های انسانی، اجتماعی، جسمی و طبیعی را نیز شامل می شود.
  • سرمایه گذاری بر روی سیستم های پایدار طبیعی، زیرساخت ها، دانش و آموزش لازم برای پیشرفت همه مردم را در اولویت قرار می دهد.
  • فرصت هایی را برای سرمایه گذاری و مشاغل سبز فراهم می کند.

۲- اصل عدالت

اقتصاد سبز باعث تقویت عدالت در درون و بین نسل ها می شود.

  • این اقتصاد فراگیر و بدون تبعیض است که تصمیم گیری، مزایا و هزینه ها را با انصاف تقسیم می کند. از دستگیری نخبگان جلوگیری می کند و به طور خاص از توانمندسازی زنان پشتیبانی می کند.
  • توزیع عادلانه فرصت را رواج می دهد، اختلافات بین افراد را کاهش می دهد.
  • فضای کافی برای زندگی بهتر حیات وحش فراهم می کند.
  • یک چشم انداز بلند مدت در مورد اقتصاد، ایجاد ثروت و حفظ منافع برای نسل آینده اتخاذ می کند و در عین حال سریعاً برای ریشه کن کردن فقر و بی عدالتی نیز تلاش می کند.
  • بر همبستگی و عدالت اجتماعی، تقویت اعتماد و پیوندهای اجتماعی استوار است و از حقوق بشر، حقوق کارگران و همچنین از اقوام بومی و اقلیت ها حمایت می کند.
  • توانمندی شرکت های اجتماعی و معیشت پایدار را ارتقا می بخشد.
  • این امکان را برای گروه های آسیب پذیر فراهم می کند که عامل نوآوری در حمایت اجتماعی و مهارت آفرینی باشند.

۳- اصل مرزهای سیاره ای

اقتصاد سبز از طبیعت محافظت می کند، آن را احیا و در آن سرمایه گذاری می کند.

مرزهای سیاره ای (Planetary Boundaries) یعنی چه؟ مرزهای سیاره ای توسط برخی دانشمندان به عنوان پیش شرط توسعه پایدار تعریف شده و شامل فرآیندهای سیستم زمین از جمله: تغییرات اقلیمی، کاهش غلظت لایه اوزون، تغییر کاربری زمین، از دست دادن تنوع زیستی، چرخه بیوژئوشیمی، اسیدی شدن اقیانوس ها، آب شیرین، ذرات معلق در هوا، آلودگی شیمیایی می باشد و حاوی مرزهای محیطی است. به زبان ساده تر به مقداری مجاز اشاره دارد که هنگام فرا رفتن از آن مقدار، برخی فرآیندهای زمین، به شرایط بحرانی و حاد می رسند و باید برای رفع خطرات احتمالی آنها چاره جویی کرد.

مرزهای سیارهای

مرزهای سیاره ای به روایت تصویر

  • یک اقتصاد فراگیر سبز، ارزش های متنوع طبیعت (ارزش های کارکردی، فرهنگی و اکولوژیک) را شناسایی کرده و از آنها محافظت می کند.
  • جایگزینی محدود و حساب شده ی منابع طبیعی را با سایر سرمایه ها تأیید و تصدیق می کند.
  • در حفاظت، رشد و احیای تنوع زیستی، خاک، آب، هوا و منابع طبیعی سرمایه گذاری می کند.
  • در مدیریت اکوسیستم های طبیعی که همسو با معیشت جامعه محلی می باشد، نوآورانه و خلاقانه عمل می کند.

۴- اصل کارآیی، کفایت و شایستگی

اقتصاد سبز از مصرف و تولید پایدار حمایت می کند.

  • اقتصاد دوستدار و سازگار با محیط زیست، بر روی مدل های جدید توسعه اقتصادی که باعث بهبود اوضاع مرزهای سیاره ای می شوند تأکید دارد و از این مدل ها استقبال می کند.
  • تشخیص می دهد اگر بخواهیم در مرزهای سیاره ای باقی بمانیم باید اصولی وجود داشته باشد تا یک تغییر جهانی چشمگیر برای محدود کردن مصرف منابع طبیعی (رسیدن به یک سطح پایدار) ایجاد شود.
  • قیمت ها، یارانه ها و مشوق ها را با هزینه های واقعی جامعه همسو می کند. بین کسانی که باعث ایجاد آلاینده می شوند و کسانی که فعالیت سبز دارند تفاوت قائل شده و مشوق ها و جریمه هایی برای آنها در نظر می گیرد.

۵– اصل حاکمیت خوب

اقتصاد سبز توسط نهادهای یکپارچه، پاسخگو و مقاوم اداره می شود.

  • اقتصاد فراگیر سبز مبتنی بر شواهد است. هنجارها و نهادهای آن مختلف، تلفیقی و تطبیقی هستند و علم و اقتصاد را به همراه دانش محلی ​​به کار می گیرند.
  • این اقتصاد توسط مؤسساتی یکپارچه، مشارکتی و منسجم که در تمام بخش ها و سطوح حاکمیت قرار دارند، به روش های مؤثر، کارآمد و مسئولانه پشتیبانی می شود.
  • مستلزم مشارکت عمومی، رضایت آگاهانه قبلی، شفافیت، گفتگوی اجتماعی، مسئولیت پذیری و پاسخگویی دموکراتیک کلیه نهادها (دولتی، خصوصی و جامعه مدنی) می باشد.
  • با تکیه بر سیستم های متمرکز مشترک قوی، ضمن حفظ استانداردها، تصمیم گیری واگذار شده برای اقتصادهای محلی را محترم شمرده و برای ارتقای آنها تلاش می کند.
  • با هدف تأمین رفاه و پایداری، یک سیستم مالی را ایجاد می کند که با خیال راحت در خدمت منافع جامعه باشد.

اقتصاد سبز و بهبود تولید

نقش اقتصاد سبز در بهبود تولید

نتیجه گیری

اقتصاد سبز یک رویکرد اقتصادی برای رشد اقتصادی پایدار بوده و محوریت و تمرکز اصلی آن بر روی سرمایه گذاری، اشتغال و مهارت آموزی می باشد. توسعه پایدار، کارآیی و بهره وری تولید و منابع از جمله نقش های این نوع اقتصاد محسوب می شوند. از اهداف توسعه پایدار می توان به  بهبود فرایندهای تولید و شیوه های مصرفی به منظور کاهش مصرف منابع، کاهش تولید زباله و کاهش تولید گازهای گلخانه ای برای هر واحد تولیدی یا خدماتی اشاره کرد. در حالی که این نوع اقتصاد و مشاغل و فعالیت های مربوط به آن در بسیاری از کشورهای جهان با استقبال زیادی مواجه شده اما در ایران چندان شناخته شده نیست که جا دارد با توجه به آثار و پیامدهای مثبت زیست محیطی که این امر دارد در برنامه کاری دولت مردان قرار گیرد. اما با اقداماتی که به تازگی مجمع فعالان زیست محیطی کشور انجام داده برخی کسب و کارهای دوستدار و سازگار با محیط زیست می توانند از این سازمان مردم نهاد مجوز نماد اعتماد سبز دریافت کرده و به عنوان یک کسب و کار رسمی سبز شناخته شده و مطرح شوند. در این نوع اقتصاد از فناوری ها و مهارت های مختلف  بهره گرفته می شود که اگر توسعه یابند علاوه بر این که برای جوانان و افراد جویای کار شغل ایجاد می شود بلکه در کاهش بیکاری فارغ التحصیلان و افراد تحصیل کرده و ماهر نقش مهم و بسزایی را ایفا خواهد کرد. امیدواریم دولت مردان کشور ایران هم رویکردی را اتخاذ کنند تا با رهایی از اقتصاد وابسته به نفت به اقتصاد سبز روی بیاورند.